کد مطلب:94483 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:122

خطبه 066-در معنی انصار












[صفحه 183]

هنگامیكه رسول خدا، محمد مصطفی (كه درود بی پایان به روان پاكش باد) دعوت حق را لبیك گفت و به عالم بالا پیوست، مردم در سقیفه بنی ساعده، گرد هم آمدند و قریش و انصار بنای منازعه و جدل نهادند. انصار می خواستند سعد بن عباده را امیر و خلیفه خود سازند، و در برابر آنان ابوبكر و عمر می گفتند: - چون ما از قریش هستیم، به امارت سزاوارتریم انصار به مخالفت اظهار داشتند: - پس ما را از خود امیری و شما را از یارانتان امیری باشد. عمر به اعتراض در پاسخ آنان گفت: - دو تیغ در نیامی نگنجد، و عرب از شما پیروی ننماید سرانجام این قیل و قال میان مهاجر و انصار بگوش علی (ع) رسید و این سخنان آغاز شد: وای از این قیل و قال خلافت! علی (ع) پرسید: انصار چه گفتند؟ - انصار میگویند از ما امیری و از شما امیری باشد چرا برایشان دلیل نیاوردید كه رسول خدا درباره آنان وصیت كرده كه به نیكانشان، نیكی شود و از بدكردارانشان درگذرند؟ - چگونه این سخن بر انصار، دلیل و حجت باشد؟ اگر خلافت و امارت در میان آنان بود، دیگر نیازی به وصیت نبود. اما قریش چه گفتند؟ - دلیل آوردند كه ما از شجره و بازماندگان رسول خدا هستیم شگفتا! به درخت دلیل و حجت آوردند

و میوه اش را تباه ساختند!


صفحه 183.